KPI چیست و چگونه محاسبه می شود؟ | بلاگ میزیتو
وبلاگ میزیتو KPI چیست و چگونه محاسبه می شود؟
میزیتو؛ نرم‌افزار مدیریت کسب‌وکار
میزیتو، بهترین نرم‌افزار مدیریت پروژه آنلاین، ابزار دورکاری و مدیریت کسب‌وکار با رویکرد شبکه‌اجتماعی است که با استفاده از آن می‌توانید فرآیندهای سازمانی خود را مدیریت کنید و با همکاران خود در لحظه ارتباط داشته باشید.
بیشتر بخوانید

KPI چیست و چگونه محاسبه می شود؟

منتشر شده در ۱ روز پیش

زمان خوانش ۱۷ دقیقه

انتشار ۱ روز پیش

خوانش ۱۷ دقیقه

هر سازمانی که به دنبال رشد و موفقیت باشد، در پاسخ به این پرسش که KPI چیست، نباید به‌دنبال تعریف تئوریک باشد، بلکه باید این شاخص را یک ضرورت استراتژیک بداند. کسب‌وکارها در دنیای رقابتی با حجم عظیمی از داده‌ها روبرو هستند؛ اما همه‌ی داده‌ها ارزش یکسانی ندارند و در این موقعیت شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مانند یک قطب‌نما عمل می‌کند.

شاخص kpi مسیر را از میان داده‌های بی‌شمار نشان می‌دهند و به شما می‌گویند که آیا در مسیر رسیدن به مهم‌ترین اهداف خود هستید یا خیر. درک عمیق اینکه kpi چیست، اولین گام برای درک و تبدیل داده به تصمیم‌های هوشمندانه است.

 

مدیر و کارمندان در محیط دفتر درحالی که مدیر خانم در حال توضیح ایستاده است

 

منظور از KPI چیست؟

در وهله‌ی اول باید بدانیم Kpi مخفف چیست تا بتوانیم راحت‌تر مفهوم آن را در حوزه‌ی کسب‌وکار و مدیریت پروژه درک کنیم. براساس تعریف وب‌سایت دیکشنری کمبریج این کلمه مخفف عبارت Key Performance Indicator به معنی شاخص کلیدی عملکرد است.

بسیاری از مدیران تصور می‌کنند که هر چیزی که قابل اندازه‌گیری باشد، می‌تواند به‌نوعی KPI درنظر گرفته شود. این تصور اشتباه، سازمان‌ها را به سمت تمرکز بر معیارهای بی‌اهمیت و نادیده گرفتن سیگنال‌های حیاتی سوق می‌دهد. برای استفاده درست از این ابزار قدرتمند مدیریتی، ابتدا باید به درک دقیقی از ماهیت آن برسیم و تفاوت آن را با مفاهیم مشابه درک کنیم.

فرقی نمی‌کند که مدیریت پروژه بزرگی را به‌عهده دارید یا به‌تنهایی کار می‌کنید و فریلنسر محسوب می‌شوید، با تسلط بر نحوه محاسبه kpi همه می‌توانند درک بهتری از وضعیت عملکردی خود به‌دست بیاورند.

 

تعریف شاخص کلیدی عملکرد (Key Performance Indicator)

شاخص کلیدی عملکرد یا KPI، یک مقدار قابل اندازه‌گیری است که نشان می‌دهد یک شرکت تا چه حد در دستیابی به اهداف کلیدی کسب‌وکار خود مؤثر عمل می‌کند. کلمه‌ی «کلیدی» نکته‌ی اصلی در این تعریف به‌حساب می‌آید. شاخص KPI به مهم‌ترین اهداف استراتژیک سازمان گره می‌خورد و به طور مستقیم سلامت و پیشرفت کسب‌وکار را در آن حوزه خاص منعکس می‌کند. به عبارت ساده‌تر، KPI به مدیر پروژه می‌گوید: «اگر این عدد رشد کند، ما به هدف بزرگ خود نزدیک‌تر می‌شویم».

 

کارمندان در دفتر کار دور میز نشسته اند و مدیر خانم درحال توضیح و بررسی است

 

تفاوت KPI با Metric: چرا هر عددی شاخص کلیدی نیست؟

برای پاسخ به پرسش که تفاوت بین Metric و KPI چیست می‌توان گفت که همه‌ی KPIها متریک هستند ولی همه‌ی متریک‌ها KPI نیستند. متریک (Metric) صرفا یک معیار قابل اندازه‌گیری است؛ مانند تعداد بازدیدکنندگان وب‌سایت یا تعداد لایک‌های یک پست؛ اما KPI، متریکی به‌حساب می‌آید که به یک هدف استراتژیک مشخص متصل شده و برای موفقیت کسب‌وکار حیاتی است.

برای مثال، «تعداد بازدیدکنندگان» یک متریک در نظر گرفته می‌شود؛ اما «نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری» به‌عنوان یک KPI قدرتمند طبقه‌بندی می‌شود، زیرا مستقیما با هدف «افزایش فروش» ارتباط دارد. درک اینکه KPI چیست و گزارش kpi چیست و چگونه تحلیل می‌شود، به شما کمک می‌کند تا از غرق شدن در اقیانوس متریک‌ها نجات پیدا کنید.

 

تفاوت اندیکاتورهای پیشرو (Leading) در مقابل اندیکاتورهای پسرو (Lagging)

KPIها را می‌توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد که شامل اندیکاتورهای پیشرو و پسرو می‌شوند. بخش اندیکاتور پسرو (Lagging Indicators) نتایج گذشته را اندازه‌گیری می‌کنند، مانند «درآمد کل در سه ماه گذشته». این شاخص نشان می‌دهد که عملکرد پروژه چگونه بوده است. در مقابل، اندیکاتور پیشرو (Leading Indicators) فعالیت‌هایی را اندازه‌گیری می‌کنند که احتمالا نتایج آینده را تحت تأثیر قرار می‌دهند؛ مانند «تعداد تماس‌های فروش برقرار شده در این هفته». تمرکز بر شاخص‌های پیشرو به شما امکان می‌دهد تا آینده را پیش‌بینی و در صورت لزوم مسیر را اصلاح کنید، در حالی که شاخص‌های پسرو فقط عملکرد گذشته را گزارش می‌دهند.

 

مدیر پروژه در حال بررسی نمودار و گراف

 

منظور از پیاده‌سازی KPI چیست و چگونه آن را اجرا کنیم؟

دانستن تئوری KPI کافی نیست؛ چالش اصلی در پیاده‌سازی صحیح آن در سازمان است. فرآیند تعریف و اجرای KPI باید فعالیتی استراتژیک و مشارکتی تلقی شود تا بتواند نتایج واقعی به همراه داشته باشد. همیشه دنبال کردن یک رویکرد گام به گام و ساختاریافته، شانس موفقیت شما را به شدت افزایش می‌دهد.

 

گام اول: بازنگری و شفاف‌سازی اهداف کلان کسب‌وکار (Objectives)

قبل از اینکه حتی به KPI فکر کنید، باید اهداف استراتژیک خود را به وضوح تعریف کنید. از خود بپرسید: «ما در یک سال آینده می‌خواهیم به چه چیزی برسیم؟». اهداف شما باید مشخص و قابل فهم باشند. برای مثال، یک هدف می‌تواند «افزایش سهم بازار در منطقه شمال کشور» یا «تبدیل شدن به برترین ارائه‌دهنده‌ی خدمات مشتری در صنعت» باشد. بدون داشتن اهداف واضح، KPIهای شما بی‌هدف و پراکنده خواهند بود.

 

گام دوم: انتخاب چند KPI محدود اما همسو با اهداف

پس از تعیین اهداف، برای هر هدف چند KPI کلیدی انتخاب کنید که مستقیما پیشرفت به سمت آن را اندازه‌گیری کنند. وسوسه نشوید که ده‌ها KPI تعریف کنید. تمرکز بر تعداد محدودی (معمولا ۳ تا ۵ KPI برای هر هدف) بسیار مؤثرتر است. درادامه موضوع هدف‌گذاری را بیشتر باز می‌کنیم.

 

گام سوم: تعیین منابع داده، مسئولیت‌ها و بازه‌های زمانی پایش

برای هر KPI باید مشخص کنید که داده‌های آن از کجا جمع‌آوری می‌شود (مثلا از CRM، گوگل آنالیتیکس یا نرم‌افزار حسابداری). سپس، یک فرد یا تیم را به عنوان مسئول پایش و گزارش‌دهی آن KPI تعیین کنید. در نهایت، مشخص کنید که این KPI در چه بازه‌های زمانی (روزانه، هفتگی یا ماهانه) باید بررسی و گزارش شود. پاسخ دقیق به اینکه در عمل KPI چیست، به این جزئیات بستگی دارد.

 

گام چهارم: برقراری سیستم گزارش‌دهی و تحلیل نتایج

صرفا جمع‌آوری داده‌ها کافی نیست. شما به یک سیستم برای تجسم و تحلیل این داده‌ها نیاز دارید. استفاده از داشبوردهای مدیریتی به شما کمک می‌کند تا KPIها را به صورت زنده مشاهده کنید و روندهای مثبت یا منفی را به سرعت تشخیص دهید. جلسات منظم برای بررسی KPIها برگزار کنید و در مورد دلایل عملکرد خوب یا بد بحث کنید. این تحلیل‌ها باید به اقدامات اصلاحی مشخص منجر شود تا چرخه‌ی بهبود کامل شود.

 

مدیر پروژه در حال بررسی نمودار و گراف روی صفحه لپ تاپ

 

ویژگی‌های اساسی در اندازه گیری KPI چیست؟

نحوه‌ی اندازه‌گیری شاخص عملکرد به نوع تعریف سازمان از عملکرد خوب بازمی‌گردد. این تعریف می‌تواند همان هدف‌گذاری در سازمان یا پروژه باشد که توسط سطوح مدیریتی تبیین می‌شوند. بنابراین، شاخص عملکرد باید به‌گونه‌ای باشد که ویژگی‌های موثر را درنظر بگیرد؛ بدین‌ترتیب، بهترین روش استفاده از تحلیل مدل SMART است. روش اسمارت برای هدف‌گذاری توصیه می‌شود که از آن می‌توان برای تعریف KPI نیز استفاده کرد.

 

اهمیت کاربرد مدل SMART در KPI

یک KPI قدرتمند، شانسی انتخاب نمی‌شود، بلکه باید با دقت و بر اساس چارچوبی مشخص طراحی شود. مدل هدف‌گذاری SMART یکی از معتبرترین چارچوب‌ها برای ارزیابی و تعریف KPIهای مؤثر معرفی می‌شود. هر حرف از این کلمه، یکی از ویژگی‌های ضروری یک شاخص کلیدی عملکرد را نمایندگی می‌کند. اطمینان از اینکه KPIهای شما از این مدل پیروی می‌کنند، اثربخشی آن‌ها را به شدت افزایش می‌دهد و به سوال «یک KPI چیست و چه مشخصاتی دارد» پاسخ می‌دهد.

 

مشخص (Specific) و قابل اندازه‌گیری (Measurable)

شاخص KPI به‌عنوان یک هدف، باید کاملا واضح و مشخص باشد. بنابراین، در KPIهای فروش (Sales KPIs) عبارت «بهبود رضایت مشتری» ابهام دارد؛ اما «افزایش شاخص خالص ترویج‌کنندگان (NPS) از ۴۰ به ۵۰» را می‌توان یک KPI مشخص دانست. همه‌ی افراد تیم باید دقیقا بدانند در پایان چه چیزی اندازه‌گیری می‌شود. علاوه‌براین، شاخص KPI حتما باید کمّی و قابل اندازه‌گیری باشد. اگر نتوانید آن را با عدد و رقم بیان کنید، نمی‌توانید پیشرفت خود را بسنجید و بفهمید که آیا به هدف نزدیک شده‌اید یا خیر.

 

قابل دستیابی (Achievable) و مرتبط (Relevant)

KPI باید واقع‌بینانه و قابل دستیابی باشد. تعیین یک هدف غیرممکن مانند «افزایش ۱۰۰۰ درصدی فروش در یک ماه» در KPI فقط باعث ناامیدی و بی‌انگیزگی تیم می‌شود. چنین اهداف بلند پروازنه‌ای را باید در OKR قرار دارد. اگر نمی‌دانید تفاوت KPI و OKR در چیست؟ در همین مثال می‌توان تاحدودی تفاوت آن‌ها را لمس کرد.

هدف در تعریف KPI باید چالش‌برانگیز اما در دسترس باشد. از سوی دیگر، KPI باید کاملا با اهداف کلان سازمان مرتبط باشد. اندازه‌گیری تعداد دنبال‌کنندگان در شبکه‌های اجتماعی ممکن است برای یک تیم بازاریابی جالب باشد، اما اگر هدف اصلی شرکت «کاهش هزینه‌های عملیاتی» تعریف شود، با معیاری کاملا نامرتبط و بی‌فایده روبه‌رو خواهیم بود.

 

زمان‌بندی شده (Time-bound)

هر KPI باید یک چارچوب زمانی مشخص داشته باشد. بدون تعیین مهلت زمانی، احساس اضطرار از بین می‌رود و پیگیری پیشرفت غیرممکن می‌شود. به جای گفتن «افزایش نرخ تبدیل»، باید بگویید «افزایش نرخ تبدیل وب‌سایت به ۳٪ تا پایان سه ماهه‌ی چهارم». تعیین بازه زمانی مشخص، یک نقطه شروع و پایان برای ارزیابی عملکرد ایجاد می‌کند و به تیم کمک می‌کند تا تلاش‌های خود را متمرکز سازد. این ویژگی، پاسخ به سوال «KPI چیست» را کامل می‌کند.

 

نمایش حروف KPI با رنگ آبی و سایز بزرگ با پس زمینه سفید

 

انواع KPI در بخش‌های مختلف یک سازمان

KPIها ابزارهایی همه‌کاره هستند که می‌توانند در تمام سطوح و بخش‌های یک سازمان به کار گرفته شوند. از هیئت مدیره گرفته تا تیم‌های اجرایی، هر بخش می‌تواند شاخص‌های کلیدی عملکرد منحصربه‌فرد خود را برای سنجش موفقیت داشته باشد. درک انواع مختلف KPI به شما کمک می‌کند تا شاخص‌های مناسبی را برای هر تیم انتخاب کنید.

 

KPI استراتژیک برای مدیران ارشد

این KPIها تصویر کلان سلامت و رشد کسب‌وکار را نشان می‌دهند و معمولا توسط مدیران ارشد و هیئت مدیره پایش می‌شوند. آن‌ها به اهداف بلندمدت سازمان مانند سودآوری، رشد و جایگاه در بازار گره خورده‌اند. برای مثال به چند نمونه KPI در این بخش عبارت‌اند از:

  • رشد درآمد سالانه (Annual Revenue Growth)،
  • حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)،
  • ارزش طول عمر مشتری (Customer Lifetime Value)
  • سهم بازار (Market Share)

 

KPI های بازاریابی و فروش

تیم‌های بازاریابی و فروش برای سنجش اثربخشی کمپین‌ها و فرآیندهای فروش خود از KPIهای مشخصی استفاده می‌کنند. این شاخص‌ها به آن‌ها کمک می‌کنند تا میزان بازگشت سرمایه (ROI) فعالیت‌های خود را بسنجند و استراتژی‌های خود را بهینه کنند. برای درک اینکه KPI در فروش چیست، می‌توان به نمونه‌ای از KPIهای فروش اشاره کرد:

  • هزینه جذب هر مشتری (CAC)
  • نرخ تبدیل (Conversion Rate)
  • تعداد سرنخ‌های واجد شرایط بازاریابی (MQLs)
  • میانگین اندازه معامله (Average Deal Size)

 

KPI های عملیاتی و تولید

بخش عملیات و تولید برای اطمینان از کارایی و کیفیت فرآیندها به شاخص‌های KPI دقیقی نیاز دارد. این شاخص‌ها به کاهش هزینه‌ها، افزایش بهره وری کارکنان و بهبود کیفیت محصولات یا خدمات کمک می‌کنند. مثال‌های رایج در این حوزه شامل این موارد می‌شوند که به طور مستقیم بر سودآوری شرکت تأثیر می‌گذارند:

  • زمان چرخه‌ی تولید (Production Cycle Time)،
  • نرخ محصولات معیوب (Defect Rate)،
  • کارایی کلی تجهیزات (OEE)
  • زمان آماده‌به‌کار بودن سیستم (System Uptime).

 

KPI های منابع انسانی

تیم منابع انسانی از انواع KPI برای سنجش سلامت فرهنگ سازمانی، رضایت کارکنان و کارایی فرآیندهای استخدامی استفاده می‌کند. شاخص کلیدی عملکرد در منابع انسانی به حفظ استعدادها و ساختن محیط کاری پویا کمک می‌کنند. مهم‌ترین شاخص KPI این بخش عبارت‌اند از:

  • نرخ خروج کارکنان (Employee Turnover Rate)،
  • شاخص رضایت کارکنان (eNPS)،
  • میانگین زمان استخدام (Average Time to Hire)
  • هزینه‌ی آموزش به ازای هر کارمند.

 

خانمی در حال مقایسه نمودار

 

اشتباهات رایج در تعیین KPI چیست و چطور از آن‌ها دوری کنیم؟

بسیاری از سازمان‌ها با وجود درک اولیه از اینکه KPI چیست، در عمل دچار اشتباهاتی می‌شوند که اثربخشی این ابزار را از بین می‌برد. آگاهی از این دام‌های رایج به شما کمک می‌کند تا یک سیستم اندازه‌گیری عملکرد سالم و کارآمد بسازید که واقعا به رشد کسب‌وکار شما کمک کند.

 

تمرکز بر شاخص‌های بیهوده (Vanity Metrics) به جای شاخص‌های عملی

شاخص‌های بیهوده معیارهایی هستند که در ظاهر خوب به نظر می‌رسند؛ اما هیچ ارتباطی با نتایج واقعی کسب‌وکار ندارند. تعداد بازدید از صفحه اصلی سایت یا تعداد دانلودهای یک کاتالوگ نمونه‌هایی از این شاخص‌ها هستند. این اعداد شاید بزرگ و چشمگیر باشند، اما به شما نمی‌گویند که آیا درآمد شما افزایش یافته داشته است یا مشتریان شما راضی‌تر شده‌اند یا خیر. همیشه از خود بپرسید: «آیا این شاخص به سازمان در گرفتن یک تصمیم بهتر کمک می‌کند؟». درصورت پاسخ منفی، احتمالا با یک شاخص بیهوده روبرو هستید.

 

انتخاب تعداد بیش از حد KPI و ایجاد سردرگمی در تیم

وقتی همه چیز مهم باشد، یعنی هیچ چیز مهم نیست. تعریف ده‌ها KPI در نرم افزار مدیریت تیم و پروژه، تمرکز را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد ندانند باید روی چه چیزی اولویت‌گذاری کنند. این کار باعث می‌شود تیم‌ها به جای تمرکز بر فعالیت‌های کلیدی، مدام در حال گزارش‌دهی اعداد و ارقام مختلف باشند. قانون کلی این است که هر تیم یا فرد نباید بیش از ۵-۷ مورد شاخص کلیدی داشته باشد. محدودیت به شما کمک می‌کند تا روی مهم‌ترین‌ها تمرکز کنید و به درک بهتری از اینکه اولویت‌ها در KPI برسید.

 

عدم بازنگری و به‌روزرسانی منظم شاخص‌ها متناسب با تغییرات بازار

کسب‌وکار شما ثابت نیست و KPIهای شما نیز نباید ثابت باشند. اهداف استراتژیک، شرایط بازار و اولویت‌های مشتریان در طول زمان تغییر می‌کنند. KPIهایی که سال گذشته برای شما حیاتی بودند، احتمالا امسال دیگر اهمیتی نداشته باشند. به طور منظم (حداقل سالی یک بار) KPIهای خود را بازنگری کنید و از خود بپرسید که آیا هنوز هم با اهداف فعلی شما همسو هستند یا خیر. سیستم KPI سالم، سیستمی پویا و انعطاف‌پذیر است که همراه با کسب‌وکار شما تکامل می‌یابد.

 

مردی با کت شلوار و کراوات خودنویس در دست در حالی که نمودارهای چاپ شده روی کاغذ را بررسی می کند پشت میز نسته است

 

نقش فناوری و ابزارهای نوین در مدیریت KPI چیست؟

در گذشته، پایش و گزارش‌دهی KPI فرآیندی دستی، زمان‌بر و پر از خطا بود. اما با پیشرفت فناوری، ابزارهای قدرتمندی در دسترس قرار گرفته‌اند که روی نحوه گزارش‌گیری از شاخص عملکرد تاثیر داشته‌اند. استفاده از این ابزارها به سازمان‌ها کمک می‌کند تا داده‌ها را به بینش‌های عملی تبدیل کرده و تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه‌تری بگیرند.

 

داشبوردهای هوشمند: تجسم داده‌ها برای تصمیم‌گیری سریع

ابزارهای هوش تجاری (BI) و پلتفرم‌های به شما امکان می‌دهند تا داشبوردهای زنده و تعاملی بسازید. این داشبوردها داده‌ها را از منابع مختلف جمع‌آوری کرده و KPIها را در قالب نمودارها و گراف‌های قابل فهم نمایش می‌دهند. به‌این‌ترتیب، مدیران می‌توانند با یک نگاه سریع، وضعیت کلی کسب‌وکار را درک کنند و نقاط ضعف یا قوت را شناسایی کنند. این تجسم‌سازی، فرآیند تحلیل را از ساعت‌ها به چند دقیقه کاهش می‌دهد. برای مثال در برنامه‌ی Power BI می‌توانید معیارهای شاخص کلیدی عملکرد را روی گانت چارت نیز اضافه کنید.

 

شفافیت و همسویی تیمی با پلتفرم‌های مدیریت پروژه

انواع نرم افزار مدیریت پروژه مانند میزیتو، نقش مهمی در همسو کردن تیم‌ها حول محور KPIها دارند. وقتی اهداف پروژه و شاخص KPI مرتبط با آن در یک پلتفرم مرکزی تعریف شوند، همه‌ی اعضای تیم دقیقا می‌دانند که تلاش‌هایشان چگونه به تصویر بزرگ‌تر کمک می‌کند. این شفافیت، انگیزه را افزایش می‌دهد و تضمین می‌کند که همه در یک جهت حرکت می‌کنند. پاسخ به سوال «نقش ارتباطات در KPI چیست»، در این شفافیت نهفته است.

 

اتوماسیون سازی فرآیند جمع‌آوری و گزارش‌دهی داده‌ها

یکی از بزرگ‌ترین مزایای فناوری، اتوماسیون سازی است. ابزارهای مدرن می‌توانند به طور خودکار داده‌ها را از منابع مختلف استخراج کنند، محاسبات لازم را انجام دهند و گزارش‌های دوره‌ای را تولید و به دست افراد مربوطه برسانند. این کار نه تنها باعث صرفه‌جویی در زمان می‌شود، بلکه خطای انسانی را نیز به حداقل می‌رساند و تضمین می‌کند که تصمیم‌گیری‌ها همیشه بر اساس داده‌های دقیق و به‌روز انجام می‌شود.

 

مردی در حال کار با لپ تاپ و ایجاد نمودار

 

میزیتو و مدیریت KPI ها: از تعریف شاخص تا اقدام هوشمندانه

دانستن اینکه KPI چیست بخشی از ماجرا و پیاده‌سازی و پایش مداوم آن بخش دیگری از ماجرا است. میزیتو به عنوان پلتفرم مدیریت پروژه انلاین، این دو بخش را به هم متصل می‌کند. شما می‌توانید اهداف استراتژیک پروژه‌های خود را در میزیتو تعریف کنید و وظایف تیم را مستقیما به این اهداف مرتبط کنید.

با قابلیت‌های گزارش‌دهی و پیگیری پیشرفت در میزیتو امکان پایش KPIهای عملیاتی سازمان فراهم می‌شود و مدیر پروژه می‌توند مطمئن شود که تیم، همیشه روی فعالیت‌های درست تمرکز دارد. بنابریان، همین امروز با عضویت و ورود به میزیتو شروع کنید و مدیریت مبتنی‌بر داده را به سطح جدیدی ببرید.

 


 

سوالات متداول

 

تفاوت اصلی KPI و OKR چیست؟

KPI عملکرد گذشته یا فعلی را اندازه‌گیری می‌کند (مانند یک داشبورد)، در حالی که OKR (اهداف و نتایج کلیدی) یک چارچوب هدف‌گذاری برای رسیدن به آینده‌ای بلندپروازانه است و می‌تواند در کنار KPI به‌کارگیری شود.

 

چند KPI برای یک تیم یا پروژه مناسب است؟

بهترین حالت، تمرکز بر تعداد محدودی شاخص توصیه می‌شود. معمولا بین ۳ تا ۷ شاخص KPI برای هر تیم یا هدف استراتژیک کفایت می‌کند تا تمرکز حفظ شود و از سردرگمی جلوگیری شود.

 

هر چند وقت یکبار باید KPI ها را بازنگری کرد؟

بستگی به نوع KPI دارد. KPIهای استراتژیک معمولا به صورت فصلی یا سالانه بازنگری می‌شوند، در حالی که KPIهای عملیاتی ممکن است به صورت هفتگی یا حتی روزانه مورد بررسی قرار بگیرند.
 

شاید این مقالات هم برای شما جذاب باشند:
لینک مقاله کپی شد!