مدیر پروژه یا رهبر پروژه؟ کدام مهمتر است
زمان خوانش دقیقه
خوانش دقیقه
حتما تا بحال پیش آمده که با شنیدن نام این دو نقش مدیریتی فکر کنید که هر دو یکی هستند؟
خب، اگرچه اغلب اوقات این دو جایگاه مدیریتی بجای یکدیگر بکار برده شده و ممکن است گاهی به عنوان شخص واحد تلقی شوند، اما با اینحال متفاوت بوده و هر کدام نقش مخصوص به خود را در پروژه ایفا میکنند. برای مدیریت و پیشبرد بهتر پروژه، تمیز دادن این دو نقش از یکدیگر و آگاهی از خصیصههای منحصربفرد هر یک از آنها امری حیاتی است.
خب، چرا هر دوی این نقشها برای تکمیل پروژه مهم هستند و خصیصههای شاخص هر یک از آنها چیست؟
مدیر پروژه اساساً یک کاردان فنی است.
او با توجه به ماهیت کاری خود، عمدتاً بر حل مسائل و تضمین صحت عملکرد فرآیندها تمرکز دارد. از آنجایی که او باید اعتماد ذینفعان پروژه را جلب و حفظ کند، بنابراین مسئول سروکله زدن با تامینکنندگان مالی، مشتریان، مدیران ارشد و تیمهای آنهاست.
رهبری پروژه چیزی فراتر از سازوکار مدیریت پروژه است.
رهبران پروژه با چالشهایی نظیر استراتژیست بودن، تعیین جهت پروژه، همسوسازی افراد و انگیزه دادن به آنها مواجه هستند. آنها باید مهارتهای فردی را پرورش دهند، چراکه هدفشان تحت تاثیر قرار دادن تیم برای به سرانجام رساندن اهداف پروژه است، بطوریکه انتظارات را برآورده سازند و یا فراتر از انتظارات ظاهر شوند. مداخلهی آنها میتواند باعث ایجاد تغییر، نوآوری و به وجود آمدن محصولات، سیستمها و خدمات جدید شود. بنابراین، حضور و انگیزش مستمر آنها کمک میکند تا اعضای تیم به نمایندگان ایجاد تغییر تبدیل شده و برای ایدهپردازیهای نوآورانه تشویق شوند.
حال بیایید تا پنج تفاوت میان مدیران پروژه و رهبران پروژه را باهم بررسی کنیم:
۱. مدیران پروژه متخصصاند، درحالیکه رهبران پروژه اطلاعات عمومی بالایی دارند هستند.
مدیر پروژه مسئول هماهنگی و تداوم سازمانیافتگی تیم و همچنین جلوگیری از خطرات و تنگناهای احتمالی است. به همین خاطر است که آنها باید در کار خود دقت و تحلیلگری بیشتری به خرج دهند.
در مقابل، رهبران پروژه بر کلیات موضوع تمرکز دارند. هدف آنها ایجاد چشماندازی پیرامون پروژه است تا حس هدفمندی و انگیزه را در اعضای تیم بیدار کنند و برای دستیابی به موفقیت عملکرد آنها را تحت تاثیر قرار دهند.
۲. رهبران پروژه برنامهریزی میکنند، درحالیکه مدیران پروژه مشکلات را حل میکنند.
رهبران پروژه استراتژیست هستند. آنها با نگرش الهامبخش خود، به ایجاد طرحها و ایدههای بلندمدتی میپردازند که افراد حاضر در پروژه را برای دستیابی اهدافشان ترغیب میکنند.
مدیران پروژه برای تمام کارهای خود برنامه دارند. آنها طبق برنامهی زمانی پروژه پیش میروند و از اینرو باید هرگونه مشکل ناگهانی بالقوه در روند کار را مدیریت کنند.
۳. مدیران پروژه بر روی کار در دست انجام تمرکز دارند، درحالیکه تمرکز رهبران پروژه بر روی افراد است.
رهبران همچون مدیران، میخواهند به نقاط عطف پروژه برسند، اما در عین حال خواهان یافتن راههایی برای بهبود سطوح عملکرد و تعیین اهداف تیم نیز هستند. از اینرو، فضایی را فراهم میکنند تا در آن خصوصیات برجستهی کارکنانشان آشکار شوند.
۴. رهبران پروژه به تیمهای خود انگیزه میدهند، درحالیکه مدیران پروژه آنها را هدایت میکنند.
رهبران پروژه بر روی ارتقاء تکتک اعضای تیم تمرکز دارند؛ آنها نسبت به مدیران پروژه عاطفیتر و صمیمیتر هستند و هدفشان برقراری ارتباط شخصی با اعضای تیم است. آنها قویاً میخواهند بر روی اعضای تیم تاثیر بگذارند و مطمئن شوند که هر یک از اعضای تیم منافع و اهداف شخصی خود را با منافع و اهداف اعضای تیم و پروژه همراستا میکنند.
مدیران پروژه اعضای تیم را هدایت کرده و بسته به مسائل و ضرورتهایی که ممکن است در طول پروژه پیش بیایند، وظایف مختلفی به آنها محول میکنند. از این گذشته، آنها مختار هستند تا از اعضای تیم بخواهند که امور محوله را به شیوهای مناسب و سریع به پایان برسانند، چراکه زمانبندی پروژه بر عهدهی مدیران است.
۵. مدیران پروژه درصدد حفظ شرایط موجود هستند، درحالیکه رهبران پروژه ریسک میکنند.
مدیران پروژه میخواهند شرایط را در حالت فعلیاش حفظ کنند و مطمئن شوند که همه چیز طبق برنامه پیش میرود. مدیریت زمان، بودجه و کیفیت انجام کار بر عهدهی مدیران پروژه است و باید با توجه به منابع موجود، اعضای تیم را در انجام وظایفشان راهنمایی کنند. به همین خاطر آنها متخصص خطاب میشوند و توجهشان معطوف به مسائل فنی و لجستیکی است.
در مقابل، رهبران پروژه همیشه به فکر آینده هستند و اهداف پروژه را تعیین میکنند. آنها سخت تلاش میکنند تا برای انجام کارها و انگیزه دادن به تیم روشهای جدیدی پیدا کرده و برای نوآوری و بهبود مستمر پیشگام باشند. هدف آنها ایجاد تغییرات هر چه بیشتر برای بازدهی است.
هر دو نقش مدیریتی برای پروژه اساسی هستند، چراکه اقدامات آنها متفاوت، اما در عین حال مکمل یکدیگرند. بسیار مهم است که سازمانها هنگام انتخاب یا انتصاب افراد برای ایفای هر یک از این نقشهای مدیریتی، خصوصیات و وظایف مذکور را در نظر بگیرند، چرا که حتماً در موفقیت کلی پروژه موثر خواهد بود.
با کلیک بر روی این قسمت، لینک این مقاله برای شما کپی میشود.