سه نشانه از باختن در مقابل مدیریت هلیکوپتری
زمان خوانش ۷ دقیقه
خوانش ۷ دقیقه
در این متن قصد داریم به مدیریت از نوع هلیکوپتری بپردازیم. در دهه ۱۹۸۰، پدر و مادرهای «هلیکوپتری» شروع به ظهور کردند، زمانی که وحشت از ربوده شدن کودکان به اوج خود رسید و اقتصاد ایالات متحده در حال رشد بود. همان وقتی که مواردی مانند کلاسهای آمادگی SAT و فعالیتهای فوق برنامه گران قیمت به عنوان یک بحث معمولی شناخته میشدند.
بحثهای زیادی در مورد اینکه پرورش هلیکوپتری به کودکان آسیب میزند وجود دارد. ما میدانیم که مدیریت هلیکوپتری (به طور معمول با نام میکرومدیریت شناخته میشود) ممکن است حتی به یک شرکت و به مسیر حرفهای یک فرد نیز آسیب بزند.
یک شناخت کلی از مدیریت از نوع هلیکوپتری
تعداد کمی از افراد نسبت به رفتارهای نامناسب خود آگاه هستند. این دقیقاً همان چیزی است که مدیر دانشگاه استنفورد در کتابی به نام چگونه یک بزرگسال تربیت کنیم در رابطه با آن نوشت. حتی این فرد هم نتوانست به طور کامل درک کند که چرا وی و همسرش از مدیریت هلیکوپتری در خانه خود استفاده میکردند. شما میتوانید پدیده هلیکوپتری را تشخیص دهید، آن را دوست نداشته باشید ولی بدون اینکه آگاه شوید نسبت انجام آن اقدام کنید!
درست مانند عوامل فرهنگی خاصی که این سبک را در پرورش کودکان نهادینه کردهاند، عوامل دیگری آن را در محیط کاری جا. ظهور دفاتر باز، پیامرسانی به صورت آنی و ابزارهای همکاری مثل Google Docs امکانی را فراهم میکنند تا به راحتی به یک تیمی بپیوندید.
مانند پرورش هلیکوپتری، مدیریت هلیکوپتری اغلب شروع خوبی دارد. شما نمیخواهید شاهد شکست اعضای تیمتان باشید و قصد دارید تیمتان موفق باشد. همانطور که Harvard Business Review مینویسد، میکرومدیریت در سازمانها موجب میشود تا اهداف و مسئولیتپذیری به صورت پیچیده و تو در تو جاسازی شود. در ادامه به نشانههای مدیریت از نوع هلیکوپتری میپردازیم.
۱. کارکنان شما عصبانی میشوند
ممکن است چندین بار از کارکنان خود بخواهید که یک گزارش خاص را به شما ارائه کنند، اما آنها هر دفعه به نوعی از انجام این کار طفره میروند. ناراضی بودن کارکنان همیشه به معنای میکرومدیریت نیست، اما اگر تیم کامل همیشه عصبانی میشود، بهتر است به سبک مدیریتی خود دقت کنید.
عادت مداوم به چک کردن بیش از حد دفاتر کارکنان ممکن است منجر به افزایش ناراحتی آنها شود. این باعث خواهد شد تا کارکنانتان به سمت مخفی کردن اسراری بروند که اصلاً نیازی به مخفی کردن آنها وجود ندارد!
در این حالت به راحتی در یک چرخه نابرابری سقوط خواهید کرد. از کارکنانتان در هر مرحله حمایت کنید، به همان شکلی که والدین از فرزندان خود حمایت میکنند. دخالت کردن در کار آنها به شکل بیش از حد اصلاً چیز خوبی نیست.
۲. تیم شما هرگز شکست نمیخورد
همه نیاز دارند که گاهی اوقات شکست بخورند تا رشد کنند. اگر با خود صادق باشید، متوجه خواهید شد که برخی از مهمترین درسهایی که تا به حال یاد گرفتهاید مربوط به شکستهای شما هستند. کارکنان به هیچ وجه مانند کودکان نیستند، با این حال در این بحث شباهتهایی وجود دارد.
شکست خوردن در یک مسئله، چیزی دشوار است، هم به عنوان مدیر و هم به عنوان یک والد. مجله Slate مینویسد: «وقتی که به کودکان اجازه داده نمیشود تا خودشان از مشکلات بگذرند، نمیآموزند که چطور برای مسائل راه حل پیدا کنند».
برای یک مدیر سخت است ببیند کارکنان عملی انجام میدهد که در نهایت به چیز خوبی ختم نمیشود. شما تمایل دارید که دخالت کنید، زیرا نمیتوانید به افراد خود اجازه دهید شکست بخورند. توصیه میشود گاهی اوقات بگذارید تیمتان شکست بخورد تا کارکنان بفهمند که همیشه پیروز نخواهند شد. مدیریت از نوع هلیکوپتری این اختیار را از شما میگیرد.
مدیران هلیکوپتری اجازه پرواز کردن به کارکنان خود نمیدهند و به همین دلیل پتانسیل کارکنان به طور کامل از بین میرود. تکرار این موضوع عملاً آنها را به تعدادی ربات بیمصرف تبدیل خواهد کرد.
البته، اگر حس میکنید که شکست خوردن آنها منجر به ضرر مالی شرکت میشود، بهتر است دست نگه دارید و به آنها یاری برسانید. مردم فکر میکنند که عدم استفاده از میکرومدیریت آسان است. با این حال، یکی از وظایف شما به عنوان مدیر یافتن زمانهایی است که اجازه دادن به کارکنان برای امتحان چیزهای جدید و شکست خوردن مشکلی را برای شرکت ایجاد نمیکند. این شکستهای کوچک به نحوی اعضای تیم شما را بهبود میدهد که سازمان نیز نتایج مثبت آن را مشاهده خواهد کرد.
۳. از مشاهده هدف نهایی خود دست کشیدهاید
در برخی از مواقع، ناگهان به انتهای فصل نزدیک میشوید و میفهمید که همچنان بار زیادی از وظایف تیم خود را بر دوش دارید، این امر ممکن است بر موفقیت کلی شما در تحقق اهداف سازمانی بزرگتر تأثیر بگذارد. در پارهای از موارد وقتی که در وظایف روزمره همه دیگران خیلی تمرکز میکنید، فراموش خواهید کرد که باید تصویر کلان را ببینید و به صورت استراتژیک به این فکر کنید که چه چیزهایی برای دستیابی به اهدافتان باید انجام شود. سخت است زمانی که تیم شما به هیچ وجه در حال رشد نیست بخواهید چنین مواردی را در نظر بگیرید.
به طور کلی، شما نمیتوانید همزمان همه اهداف کلان خود را برآورده کنید و همهی قطعات متحرک را به دقت مدیریت نمایید، این امر منجر به از دست دادن تمرکز خواهد شد و مدیریت از نوع هلیکوپتری را تشدید میکند. والدین هلیکوپتری ممکن است اهداف شگفتانگیزی را در طول مسیر به دست بیاورند (مانند ورود فرزندانشان به یک مدرسه برتر یا اطمینان از اینکه آنها خوب پیانو مینوازند) اما اغلب هدف کلان را که پرورش یک بزرگسال مستقل است، از دست میدهند.
در بسیاری از موارد دشوار خواهد بود یک گام عقب بروید و از خودتان بپرسید که آیا یک مدیر هلیکوپتری هستید یا نه. با این حال، باید تمام تلاش خود را به منظور حل این نوع مدیریت به کار بگیرید. توجه داشته باشید که مدیریت هلیکوپتری نه تنها برای کارمندان، بلکه برای کل شرکت ضررهای هنگفتی را به دنبال دارد.
خبر خوبی که در این زمینه باید به آن اشاره کنیم، قابلیت از بین بردن این عادت نامناسب محسوب میشود. استفاده از راهکارهای مختلف میتواند به شما اجازه دهد تا حتی در سختترین شرایط نیز مدیریت نامناسب هلیکوپتری را کنار بگذارید.
با کلیک بر روی این قسمت، لینک این مقاله برای شما کپی میشود.