رضایت شغلی چیست و برای ایجاد رضایت از شغل باید به چه عواملی توجه کنیم؟

رضایت شغلی در دیروز و امروز

تصور کنید در سال ۱۲۸۰ هستیم و با پدر خانواده‌ای در ایران حرف از رضایت شغلی می‌زنیم. به او می‌گوییم که آیا از شغلش راضی است یا نه؟

اگر او ساکن روستا باشد، احتمالا یا دامدار است و یا کشاورز و یا به شغل‌های مرتبط به این دو فعالیت مشغول است. احتمال اینکه گزینه‌های دیگری پیش پای او بوده باشد بسیار کم است. او احتمالا همان شغلی را در پیش گرفته که پدرش به آن مشغول بوده.

احتمالا برای او مفهوم رضایت شغلی محدود به کسب درآمد کافی برای امرار معاش خانواده‌اش است. اگر دخل و خرجش با هم بخواند، از شغلش راضی است.

برای یک خانواده شهری اوضاع کمی متفاوت است. عناوین شغل‌ها فرق می‌کند، اما توقعی که افراد از یک شغل رضایت‌بخش دارند همان است: شغلی که کفاف هزینه‌ها را بدهد.

در آن سالها آدمها انتظار نداشته‌اند در لحظاتی که سر کار هستند از شغلشان لذت ببرند. این پدیده یعنی «توقعِ داشتن شغلی که از آن لذت ببریم» و لحظات خوبی را در حین کار تجربه کنیم، پدیده‌ای مربوط به عصر حاضر است.

البته همیشه استثناها وجود دارند، چه در گذشته و چه در حال حاضر. اما من از توقع عمومی راجع به شغل حرف میزنم.

افزایش رفاه جوامع از یکسو و افزایش تنوع شغلی از سوی دیگر باعث شده تا افراد در شغلشان به دنبال چیزهایی بیش از کسب درآمد باشند.

به قول چارلرز هندی:
«برای نخستین بار در طول تاریخ، انسان فرصتی یافته تا کار خود را با سبک زندگی‌اش وفق دهد، نه سبک زندگی‌اش را با کار. از دست دادن این فرصت دیوانگی است.»

آیا از شغل‌مان راضی هستیم؟

افزایش گزینه‌ها علاوه بر اینکه دست ما را در انتخاب باز گذاشته، نوعی ابهام را هم با خود به همراه آورده است. این سوال که واقعا چه شغلی رضایت مرا جلب میکند، سوالی است که ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده است.

حالا که تنوع شغلی وجود دارد و تکنولوژی و اینترنت، انقلابی در شغل‌ها ایجاد کرده‌اند، آدمها چقدر از شغلشان راضی هستند؟

آمارها نشان می‌دهد درصد بسیار کمی از آدمها از شغلشان راضی هستند و این نگاه که کار تنها قرار است تامین هزینه‌های زندگی را بکند هنوز هم صادق است.

حتی در کشورهای توسعه یافته هم آمارها چندان فرقی نمی‌کند. یک تحقیق در کل جوامع اروپایی نشان داد که ۶۰ درصد افراد چنانچه امکان انتخاب شغل مجدد داشتند، شغل دیگری را انتخاب می‌کردند.

فاکتورهای یک شغل رضایت بخش چیست؟

۱- معنا

۲- آزادی

۳- شادی

یعنی هرچه شغل ما بیشتر این سه احساس را در ما ایجاد کند، ما بیشتر از شغلمان راضی خواهیم بود.

معنادار بودن شغل

حاضرید یک عمر به کاری مشغول شوید که میدانید فایده‌ای ندارد؟ فرض کنید شما مسئول شمردن برگه‌های باطلۀ روی میز مدیرتان هستید و بعد از آن هم بدون اینکه از این شمارش شما استفاده‌ای بشود، تمام آن برگه‌ها درون سطل زباله انداخته می‌شود. از قضا حقوق خوبی هم به شما میدهند.

آیا حاضرید سالها در این شغل بمانید؟

واقعیت این است که معنای داشتن شغل برای ما مهم است.اینکه تا چه اندازه فعالیت روزانه ی شما مفید است و تا چه میزان وابستگی به نوع فعالیت شما وجود دارد جدا از حس ایجاد مسئولیت می تواند فاکتوری در جهت رضایت شغلی شما باشد.

چه چیزهای باعث می‌شود ما احساس کنیم شغل معناداری داریم؟

۱- کسب درآمد

بله، همین پول و درآمدی که شغل‌مان برای ما فراهم می‌کند در معنادار بودن آن شغل برای ما موثر است. البته یادمان نرود که پول، تنها یکی از عواملی است که ما برای کسب رضایت شغلی به آن نیاز داریم.

۲- مقام

افزایش رتبه ما در سازمان میتواند بر رضایت شغلی ما تاثیرگذار باشد. با بهبود جایگاه در سازمان، احساس پیشرفت شغلی میکنیم و در این صورت از شغلمان راضی‌تر خواهیم بود.

دو فاکتوری که تا اینجا مطرح شد (ِیعنی کسب درآمد و مقام) فاکتورهای بیرونی هستند. قطعا این فاکتورها در رضایت شغلی ما موثرند، اما تنها عوامل موثر نیستند.

۳- ایجاد تغییر

همانطور که گفتم آدمها به حس مفید بودن کارشان نیاز دارند. تحقیقات متعدد نشان میدهد آدمها در صورتی که احساس کنند درگیر شغلی شده‌اند که منجر به ایجاد تغییر در زندگی دیگران میشود، احتمالا بیشتر از شغل خود راضی خواهند بود.

۴- پرداختن به علایق

کارهایی که مورد علاقه ما باشد به احتمال بیشتری رضایت ما را جلب خواهند کرد. البته یادمان نرود که پیدا کردن علاقه واقعی ما هم کار چندان آسانی نیست. خلاصه سخن آنکه برای یافتن علاقۀ شغلی‌مان باید بیشتر عمل کنیم تا فکر.

۵- به کار بستن استعدادها

استفاده از استعدادهایمان در شغلی که داریم حس بسیار خوبی در ما ایجاد میکند. «استعدادهای بهره‌برداری نشده» ما را ناراضی میکند. استعداد در یک زمینه منجر خواهد شد که زودتر در آن زمینه کسب مهارت کنیم.

آزادی و رضایت از شغل

شغلی که ما در آن احساس آزادی بیشتری بکنیم، رضایت ما را بیشتر جلب خواهد کرد. هرچه بیشتر احساس کنیم که اسیر شغلمان هستیم، بیشتر از شغلمان ناراضی خواهیم بود.

حتی گاهی همینکه احساس کنیم در انتخاب شیوه انجام کارها، اختیار داریم نوعی از آزادی را احساس خواهیم کرد.

داشتن شغلهایی که ساعت کارمان را خودمان انتخاب کنیم و حتی از نقاط مختلف دنیا قادر به انجامش باشیم، آزادی را به خوبی برای ما مهیا میکند. و البته حتما میدانید که به لطف اینترنت امکان کسب درآمد از چنین شغلهایی بیشتر از گذشته شده است.


بیشتر بخوانید:

میزیتو، ابزاری رایگان برای سیستم‌سازی کسب‌و‌کار
اهمیت دورکاری در دنیای کسب‌وکار