از مدیریت تا رهبری؛ نکاتی برای عبور از نقش مدیریت به نقش رهبری
زمان خوانش ۶ دقیقه
خوانش ۶ دقیقه
مقدمه
شاید شما هم از جمله کسانی باشید که با گفتههای پیتر دراکر آشنا هستند. طبق نظر او، مدیریت یعنی درست انجام دادن کارها و رهبری یعنی انجام دادن کارهای درست. در نگاه دراکر، یک مدیر تلاش میکند اطمینان یابد که شما پلههای ترقی را به شکل مؤثر طی میکنید، در حالی که یک رهبر اطمینان حاصل میکند که شما در مسیر درستی حرکت میکنید. این تعاریف هرچند سادهاند، اما در واقعیت، مرز بین مدیریت و رهبری بسیار به هم نزدیک است. بسیاری از مدیران توانایی این را دارند که به مردم کمک کنند چشمانداز و اهداف خود را پیدا کنند، و بسیاری از رهبران نیز در مدیریت دستاوردهای روزانه مهارت دارند. اما برای عبور موفق از مدیریت به رهبری چه چیزهایی لازم است؟ در ادامه به این موضوع میپردازیم.
تفاوت نقش مدیران و رهبران
در بیشتر سازمانها، تفاوت میان نقش مدیران و رهبران کاملاً مشهود است. با وجود تغییراتی که پس از همهگیری کووید ۱۹ در الگوهای کاری ایجاد شد، همچنان مسیر پیشرفت شغلی نیازمند گذار از مدیریت به رهبری است. آدام برایانت، تحلیل قوی و مستدلی در این زمینه ارائه میکند. او نویسنده سابق ستون معروف Corner Office در نیویورک تایمز و اکنون مدیر ارشد اجرایی در گروه ExCo است. برایانت در کتاب «جهش به سوی رهبری: مدیران بلندپرواز چگونه به رهبری میرسند؟» بر اساس گفتوگوهایش با صدها مدیرعامل، دیدگاههای ارزشمندی درباره مدیریت و رهبری ارائه داده است.
چه سوالاتی باید از خود بپرسید؟
وقتی افراد قصد دارند به سمت نقش رهبری حرکت کنند، باید از خود سوالات مهمی بپرسند. برایانت معتقد است که رهبران باید به دقت فکر کنند که چرا میخواهند دیگران را رهبری کنند؛ زیرا این مسیر سختتر از چیزی است که به نظر میرسد. رهبران با چالشهای زیادی روبرو میشوند و معمولاً مجبورند ساعتهای کاری طولانیتری نسبت به مدیران داشته باشند. همچنین باید انتظار داشت که کارهایشان به روزهای آخر هفته نیز کشیده شود.
اهمیت انگیزههای واقعی در مسیر رهبری
برایانت تأکید میکند که افراد گاهی صرفاً جذب عناوین و پاداشهای مالی میشوند، بدون اینکه به واقعیت سختیهای شغل رهبری فکر کنند. شرکتها هم معمولاً فرض میکنند که همه میخواهند ترفیع بگیرند، بدون بررسی انگیزههای شخصی افراد. بنابراین مهم است که با شفافیت کامل به این سوال پاسخ دهید که چرا میخواهید وارد نقش رهبری شوید و اگر این دلایل واقعی نباشند، شادی ناشی از عناوین و حقوق بالاتر، خیلی زود از بین خواهد رفت.
بزرگترین چالش در عبور به نقش رهبری
بزرگترین چالش برای کسانی که به نقش رهبری فکر میکنند، تغییر ذهنیت است. به عنوان یک مدیر، هدف شما دستیابی به نتایج مشخص با منابع محدود است، اما به عنوان یک رهبر، باید به فرصتهای کلان و نیازهای آینده سازمان بیندیشید. این تغییر رویکرد نیاز به شجاعت و تعهد به پذیرش پیامدهای تصمیمهایتان دارد.
پارادوکسهای پیش روی رهبران
برایانت یکی از اصلیترین پارادوکسهای رهبری را «فداکاری در مقابل خودخواهی» مینامد. رهبران واقعی، ابتدا به فکر منافع افراد و سازمان خود هستند. آنها موفقیت خود را در رشد دیگران میبینند. از سوی دیگر، هرچند نقش رهبری اهمیت بالایی دارد، اما شخص رهبر نباید خود را مرکز همه چیز بداند؛ بلکه باید بر سازمان و آینده آن تمرکز کند.
چطور میتوان اعضای جدید تیم را سریعتر آموزش داد؟
یکی از وظایف اصلی در نقش رهبری، دادن بازخورد به کارکنان است؛ چه بازخورد مثبت و چه بازخورد اصلاحی. برایانت پیشنهاد میکند از همان ابتدا اعلام کنید که در طول همکاری بازخوردهای زیادی ارائه خواهید داد. این کار به تیم کمک میکند با فرهنگ بازخورد سازگار شوند و به جای حالت تدافعی، روی بهبود عملکردشان تمرکز کنند.
بازخورد مؤثر؛ کلید موفقیت در رهبری
بازخورد دادن باید همراه با ابراز حمایت و علاقه واقعی به موفقیت افراد باشد. وقتی کارمندان ببینند که رهبرشان به دنبال رشد و پیشرفت آنهاست، راحتتر بازخورد میپذیرند و تمایل بیشتری به اصلاح رفتارهایشان نشان میدهند.
شناخت نقاط قوت و ضعف افراد
رهبران خوب علاقهمندند از طریق گزارشهای غیررسمی، به شناخت بهتری از نقاط قوت و ضعف اعضای سازمان خود دست یابند. این شناخت به آنها کمک میکند تا استعدادها را شناسایی کرده و افراد را در جهت رشد هدایت کنند. برای افرادی که جاهطلب هستند اما نقاط ضعف قابل توجهی دارند، برطرف کردن این ضعفها یک گام اساسی برای پیشرفت محسوب میشود.
چگونه یک مشاور یا مربی مناسب پیدا کنیم؟
بسیاری از افراد به دنبال یک مشاور یا مربی هستند اما اشتباه رایجی مرتکب میشوند و بدون توضیح کافی درباره نیازهای خود از دیگران کمک میخواهند. برای موفقیت در این مسیر، باید با درخواستهای کوچک شروع کرده، به توصیهها عمل کنید و به تدریج یک رابطه حرفهای پایدار ایجاد نمایید. همچنین باید آمادگی پذیرش بازخوردها را داشته باشید و واکنش تدافعی نشان ندهید.
مهارت گوش دادن؛ عنصر کلیدی موفقیت در رهبری
یکی از نادیده گرفته شدهترین اما حیاتیترین مهارتهای رهبری، گوش دادن است. متأسفانه در برنامههای آموزشی رسمی مثل MBA، آموزش مؤثری درباره گوش دادن وجود ندارد. در دنیای امروز که هر روز پیچیدهتر میشود، رهبران باید مهارت گوش دادن فعال را توسعه دهند، احترام به دیگران را با دقت در شنیدن نظراتشان نشان دهند و بتوانند با شنیدن دقیق، بهترین ایدهها و مشکلات را شناسایی کنند.
نتیجهگیری
با رعایت این نکات کلیدی و کار بر روی مهارتهای رهبری، میتوانید مسیر عبور از مدیریت به نقش رهبری را هموارتر کنید. این مسیر نیاز به تمرین، خودآگاهی و تلاش مداوم دارد، اما در نهایت، ارزش و رضایت بسیار بیشتری به همراه خواهد داشت.
با کلیک بر روی این قسمت، لینک این مقاله برای شما کپی میشود.